اشعار قادر طراوت‌پور عقیق

  • متولد:

تو «لیله قدر»ی و جهان «لیل رغایب» / قادر طراوت‌پور عقیق



ای كعبه بی‌حاجی و ای قبله غایب!
تو «لیله قدر»ی و جهان «لیل رغایب»

یا اُمِّ هَنا! اُمِّ وِلا! اُمِّ ابیها!
هرگز به مقامت نرسیدند مناصب

در كتم زمان، مادر سترِ كلماتی
وحیِ فَیَضان در حرمِ روح تو راهب

«قوسین دَنا» مرتبه فاطمی توست
فاطر شده با رتبه نامت متناسب

در منزل «اَدنا» به سریرِ ملكوتی
بعد از تو نشسته‌اند ملائك به مراتب

در كون و مكان سوی تو سوسوی حیات است
پیدایی و نزدِ تو فقیرند جوانب

می‌ترسم اگر فاش بگویم كه چه هستی
جانم بِسِتانند بزرگان مذاهب

با احمد مختار به یك جانی و یك جسم
با حیدر كرّار به یك روح و دو قالب

بینِ علی و آینه بین‌الحرمینی
اُمُّ الحسنینی تو، چرا اُمِّ مصائب!؟

آداب و مراعات، همه مستحبات‌اند
مُشتی كلمات‌اند، كه در عشق تو واجب

ای اشرف اسماء خدا در تو درخشان
ای سیّد اولاد بشر با تو مُصاحب!

در پرده حق نام تو را «نور» نهادند
تا آینه‌ها از تو بگیرند مواجب

قدرِ تو غدیر است و نصابِ تو نبوّت
معراج تولّایی و میقات مناقب

تو مادر آبی و علی هم پدرِ خاك
آب و گِل ما مهر تو بانوی مواهب!

از ریشه نبی هستی و بر شاخه امامی
در مرتبتِ تو چه حقیرند عجایب

وقتی كه تو را روح قُدُس مُصحف حق داد
بر سینه در، شعله آتش شده كاتب

بینِ در و دیوار نشستی و شكستی
تا سرِّ خدا را برسانی تو به صاحب

بعد از تو چه نحس است میانِ در و دیوار
بعد از تو چه نفرین شد بر واژه ضارب

تشییع شبانگاه تو بر دوش ملائك
تدفین تنِ پاك تو با دست كواكب

در روح سخن، سوخته نام تو توصیف
در ذهن قلم، مست طواف تو مطالب

با روح عفیف تو سرشته‌ست مقامات
در لوح عقیق تو نوشته‌ست مراتب
1810 0 2.5